نازنیننازنین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

آلوچه ی مامان و بابا

خدایی کن مادر خوب

. نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش. که دمی تو را از خود غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند. هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جز تو. با هیچ کس پیوندی ندارد جز تو. ... به هیچ کس امید نمی بندد جز تو. به هیچ کس آرام نمی گیرد جز تو. فقط و فقط تو را می شناسد و تو را می خواهد. عجیت "یکّه شناس" است. اوج نیاز و بیچارگی اش را حسّ?می کنی؟ اوج قدرت و حیات خودت را درک می کنی؟ اگر او را محروم کنی، چه کسی او را می پرورد؟ و تو... که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای؛ می شود محرومش کنی؟ می شود کنارش نباشی و نمانی؟ آن هم زمانی که نیاز و تکیه گاه و امید او، فقط و فقط تویی! تجربه ی خدا بودن، اله ب...
16 ارديبهشت 1392

شیرین کاریهای نازنین بانو

سلام دختر خوشگلم امروز 14/2/1392 بالاخره تصمیم گرفتم اینجا بنویسم اخه خیلی شیطونی به مامان اجازه نمی دی که بیاد شیطنتاتو اینجا ثبت کنه می خوام از روز اول کارایی رو که انجام دادی اینجا ثبت کنم که شیرین کاریات به یادم بمونه و خدا رو شکر کنم که نعمتی به زیبایی و جالبی تو بهمون هدیه داده روزی هزار بار میگم: الحمدالله 18/ 4/ 1391روز یکشنبه برابر با 18 شعبان 1433 قمری و 8july 2012 میلادی توقدم به این دنیا گذاشتی و شدی عشق مامان و بابا 23 شهریور ماه کم کم لبخندات پر رنگ تر و شیرین تر شد و صدایی شبیه آغو یا شایدم اگه(oge) یه همچین چیزی رو داشتی می گفتی جوجه کوچولوی مامان داشت کم کم جیک جیک می کرد 4 آبان ماه موهای دختر خوشگلم رو کوت...
14 ارديبهشت 1392
1